نشانه

زیاد تو زندگی خطا کرده ام،خیلی بیش تر از تو،برای همین با آدم خطاکار راحت ترم.آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد،مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده...این حرف سنگین است...خودم هم میدانم...خطا نکرده،تازه وقتی خطا کرد و از کارتن آکبند درآمد،فلزش معلوم میشود،اما فلز خطا کرده رو است،روشن است...مثل این کف دست،کج و معوج خطش پیداست.
از آدم بی خطا میترسم،از آدم دو خطا دوری میکنم،اما پای آدم تک خطا می ایستم...

رضا امیرخانی-قیدار


پ.ن:خدایا،بنده ات هستم...از حرف هایم مرنج عزیز دلم:)

نظرات 6 + ارسال نظر
گذرا یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:54

ناصر خان الان شما جز کدوم دسته ای؟تک یا دو ؟
متن خیلی خیلی قشنگی بود!
کلا حرفایی که حرف دل خوده ادم باشه زیباست!

طرف حساب آدم که خدا باشه هزار خطائه شدن هم ترسی نداره...:)

ندا دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:44

من برای پست قبل یه کامنت طولانی داشتماااا
خوردش این کامنتدونی ؟ !!!

دست من هیچی نرسید...:(

دریا چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:37 http://azjensebaran.blogsky.com

چقدر زیبا و درست!!!

اوهوم...امیرخانی همیشه حرفای سخت رو ساده میگه:)

یه آشنا دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:04

داشتم اینو گوش میکردم یاد تو افتادم ;)
به شکوه گفتم برم ز دل‌ یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی‌ ز من دل‌ چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟

گذشتم از او به خیره سری، گرفته ر‌ه مه دگری
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ر‌ه مه دگری

کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم

به جز ر‌ه او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
به جز ر‌ه او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر

به شکوه گفتم برم ز دل‌ یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی‌ ز من دل‌ چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟

هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟...

نخفته ام به خیالی
نخفته ام به خیالی که می پزد دل من
خمار صد شبه دارم
خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست؟

عالیه پسر...
دوستان حتما دانلود کنید که زیباست:)

http://namjoo-music.ir/11//موزیک/محسن-نامجو---شکوه/

jiiiiiiiiigh جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:46

اول فک کردم نوشتهه برای خودته .. شبیه فلسفه بافی های خودت بود نفهمیدم امیرخانی چرا نشسته اون پایین که بعد دوزاریم افتاد .. :|

فلسفه ی جالبیه .. تا الان فکر نکرده بودم بهش .. ولی اگه خوب خوب نگا کنیم ادمای بی خطا قابل اعتماد ترن هرچند هیچ تضمینی وجود نداره برای این اعتماد .. آره گرفتم منظورتو ..

فرق هست بین کسی که گناه نکرده و کسی که فرصت گناه براش بوجود نیومده...اما بیشتر از اون فرق هست بین کسی که مزه ی گناه زیر زبونش رفته و دیگه تکرارش نکرده،تا کسی که کلا هیچوقت گناه نکرده.

اوااااا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:57 http://www.diiimo.blogfa.com

سلام شما رو با اسم افکار پریشان لینک میکنم من رو با اسم روز های من لینک کنید لطفا ممنون اقا ناصر

:)
اولا که لطف دارید...بعد اینکه ممنون میشم اگر اختیار لینک کردنتون دست خودم باشه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد