من خودخواه...

اولش گفتم: خب،من هم همین کار را میکنم دیگر...عصبانیت ندارد!

اما بعد ترش که دقیق فکر کردم...


اصلا جای خوشحالی هم دارد،اینکه دست نوشته ات،که حاصل افکار پریشانت بوده اینقدر طرفدار پیدا کند خودش باعث غرور است اما...ابتدا فکر کردم بابت دزدی است که ناراحت شده ام،بابت اینکه پای جمله کسی نامی از من نبرده است اما بعد دیدم اصلا دخلی به این حرف ها ندارد چون خودم هم کم سرقت ادبی(!) انجام نداده ام.


اما من ناراحتم،من از کلیه ی کسانی که جمله را به در و دیوار مجازیشان چسبانده اند گله دارم...شما،شما چه میدانید آن لحظه که من این جمله را نوشته ام احساسم چه بوده؟؟شما چه میدانید دلیل نوشتن آن جمله چه بوده...شما از حال من خبر داشته اید؟؟میدانید هیچ دوست ندارم بابت احساسات زودگذرتان جمله ام را به در و دیوار مجازیتان بچسبانید؟؟هیچ میدانید آنچه به من گذشته،ذره ای برای تک تکتان قابل تصور نیست؟؟فقط همین؟خوشتان آمده و چسبانده اید تا شاید مورد زودگذر زندگیتان جمله را بخواند و لایکی بزند و شما بال در بیاورید و چند هفته بعد حتی در میان فرندهای مجازیتان هم نباشد،بابت اینکه بهترش را پیدا کرده اید؟؟نه...نه،حق نداشتید چشمتان را بر روی موج موج احساس پشت جمله ام ببندید و آن را به قیمت یک لایک بفروشید...


پ.ن1: جمله ام این بود: "دلم پر است...پر پر پر پر،آنقدر که گاهی اضافه اش از چشمانم میچکد!"

پ.ن2: باز هم از این جمله ها دارم...جمله هایی که گاه و بی گاه بابت رویدادی خاص از درونم غلیان میکنند...مثل جمله ای که در شبی بارانی بعد از دادن جزوه از درونم غلیان کرد..."تا زمانی که مست چشمانت هستم،بگذار لمس دستانت بکر بماند"...

پ.ن3 : تقدیمشان کنید به هرکس که میخواهید...فقط شما را به خدا قسم،طرف لیاقتشان را داشته باشد...خواهش میکنم!

نظرات 12 + ارسال نظر
jiiiiiigh پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:36

هر دوتا جمله ت رو دوس دارم .. قشنگه .. کلی حس داره تو خودش ..

این حسی که می گی رو خوب می فهمم . کلا انگار وقتی یه چیزی می نویسیم و حس هامون اشتباهی درک میشه حس بدی دس میده بهمون .. اگرم اشتباهی با حس های اشتباهی یا برای ادم های اشتباهی استفاده بشه .. آره سخته ..

ولی مهم اینه که اونایی که باید بفهمن می فهمن .. حس های تو نوشته هات رو ..

همین که اونا میفهمن کافیه...آدمای مهم زندگیم منو بفهمن برام کافیه:)

نقطه ی کور جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:51 http://www.the-blind-point.blogfa.com

وقتی یه جمله ای طرفدار زیاد پیدا می کنه مثل جمله های شریعتی یا حرفهای چارلی چاپلین نشون می ده که اون فردی که اینو گفته چقدر ذهنیت قوی داره ...

ولی از یه بابت هم این جمله ها وقتی شهرت و محبوبیت پیدا می کنن که یاد بشه از کی نام برده شده ...

متاسفم برای کسایی که به جز کپی رایت کار خلاقانه ی دیگه ای بلد نیست !!!

+ جملت هم واقعا قشنگ بود ... پر محتوا مثل نون خامه ای !!!

عزیزی میگفت "خلاقیت یعنی هنر پنهان کردن منابع "...همه ی ما یه جورایی خلاقیم!
+ نظر لطف شماست...

نقطه ی کور جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:00 http://www.the-blind-point.blogfa.com

www.parshan85.blogfa.com

شـقایـق جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:09 http://plant-life.blogfa.com

واای من اینا رو خیلی جاها دیدم شِیر میکردن !
عجب ... !
منم حس میکنم ناراحت میشم ، راس میگی . جمله ای که گفتی فقط با احساسات خودت واقعیه و کپی ش دیگه اون خاصیت ُ نداره ..
الان دیگه مردم همینطوری الکی هم استاتوس میذارن .. فقط واسه اینکه لایک بخوره !!

سرقت ادبی بوده:))

البته خود منم زیاد از این کارا میکنم ولی...خب بهم برخورد دیگه:|

Somebody دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:27 http://alienmind.blogsky.com

حق داری ناراحت کننده س. اما خب استفاده می کنن و قدیمی میشه و یه جمله از یه جا دیگه...

قدیمی...برای اونا شاید،برای من هرگز:)

طراوت پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:06 http://iamatreeintheforestt.blogfa.com/

ای آآآآآآقا ! ما که دیگه بی حس شدیم در برابر اینچنین بی مهری های مجازی. کاریشم نمیشه کردا. نه اینکه درمان داشته باشه. از بیخ کاری نمیشه کرد. فرهنگ و اینها هم همش شعاره. ما محکومیم به دزدی کردن و دزدیده شدن ! والسلام !

حالا مورد خاصی هم نبود ولی اگه بنا به تغییر باشه قبل از همه خودمون باید تغییر کنیم...که نمیتونیم:|

Somebody جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:45

احوال آقا؟
امتحان رو تر کوندیاااا :))

کی من؟؟شایعه ای بیش نیست...نفس ما واسه دانشگاه آزاد در میره،کی میره سراسری...نه که نتونیم ها،،،دوست نداریم:))

لیلی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:28

آقا نااااااااصر سلام
این روزا هر وبلاگی که میرم میبینم از همین موضوع گلایه دارن. اگه من بودم خداایی خوشحال میشدم تازه تشکر نامه هم میفرستادم
.
مطمئن باش احساس ها فهمیده میشن!

علیک سلام
امیدوارم...

لیلی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:40

چرا سلامم اینطوری جواب دادی؟

ها؟؟
آها...باید میگفتم علیک سلاااااااااام؟؟:))
ببخشید:)

S e P i D e H دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 00:03 http://dawn11.blogfa.com

چه جالب! من این جمله رو اولین بار تو یه صفحه تو فیس بوک دیدم.. اونجا اکثراً نوشته هاش رو از کتاب ها هایلایت میکنه.. تعجب کردم که چرا این نام و نشونی از کتاب یا نویسنده اش نداره..

در هر صورت من خیلی دوسش داشتم..

حالا شمام هر چه قد گلو پاره کنی فایده نداره.. چون خیلی هاشون حتی از عمد اسم نویسنده رو برمیدارن و میذارن..
نمیدونم چرا یکی می گفت اونطور ارزش نوشته میاد پائین یا یه همچین چیزی..

هیچ وقت یادم نمیره اون شب رو...یه چیزی ته گلوم بزرگ شده بود و باعث شد این جمله رو بنویسم و واسه دو تا رفیقم بفرستم...شاید این حس،حسی که باعث نوشتن اون جمله شد باعث شده اینقدر در موردش خودخواه باشم!

خیلی ها هم با برداشتن اسم از خودشون خلاقیت نشون میدن...فلسفه ی این خلاقیت رو هم تو نظرات همین پست نوشتم.در هرحال شاید حساسیت من واسه یه جمله ی یک خطی بی مورد باشه،اما خب حسی که لحظه ی نوشتن جمله داشتم...:(

ندا دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 21:23

ادرسش تو کامنتش هست..
آدرس جدیدش البته..

تشکر...:)

... شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:48 http://showcherakh.blogfa.com

هیچ میدانید آنچه به من گذشته،ذره ای برای تک تکتان قابل تصور نیست؟؟فقط همین؟خوشتان آمده و چسبانده اید تا شاید مورد زودگذر زندگیتان جمله را بخواند و لایکی بزند و شما بال در بیاورید و ...........

***************
من معذرت می خوام
واقعا شرمنده ام
من رو حلال کنید
دیگه روی هیچ کدوم از پست هاتون نظر نمی ذارم
من بعد از مدت ها و شاید هم بعد ماه ها و سال ها اومدم
بدون اینکه ذره ای من شما رو بشناسم
و یا شما منو بشناسید
نشستم تک تک پست هاتون رو می خونم
و با پرویت تمام درباره شون نظر میدم ...
صرف نظر از اینکه واقعا شما در اون لحظه
و در اون شرایط چه حس و حالی داشتین ...
چی بهتون گذشته ...
خوشحال بودین یا ناراحت ...
بغض داشتین یا لبخند ...
لطفا منو ببخشید
این طوری نظر گذاشتن هم همون قدر بده
که برداشتن دلنوشته هاتون بی اجازه
و ثبت کردنش به نام خودشون ...
پوزش منو بپذیرید لطفا

فلسفه ی باز بودن نظرات یک پست قطعا انتظار برای نظری هست که دیگران میگذارن... اگه من بخش نظر پست های قبل رو نبستم دلیلش یادگیری همیشگیم از نظرات دیگران بوده،چیزی که همیشه دوستش داشتم حتی اگر نظرات تند و تیز بوده!
شما هم به قول خودتون نظرهاتون بیشتر جنبه ی درد دل داشته و من اصلا بابتشون ناراحت نشدم،حتی نظراتون راجع به پست های چند سال قبل... در هر حال بنده مشکلی ندارم،شما هم هرجور راحت هستید عمل کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد