من اینجوریم که...

دنیا گاهی نشان میدهد ارزشش را دارد...


خیلی وقته از مود فیلم دیدن دراومدم،به خاطر هیچ و پوچ،الکی،مث که مرض داشتم...آزار داشتم،خب نکنید با خودتون از این کارا...هرچی که براتون پیش اومده تو این دنیای وانفسا،بذارید پیش بیاد ولی خوشی رو از خودتون دریغ نکنید...والا!

می ارزه وقتی نیگا میکنی به اطرافت و میبینی چیزایی و کسایی هستن که با دیدنشون لذت ببری،جادوی هنر هفتم خوبیش اینه که آدم رو از دنیای خودش میکنه و میبره تو دنیای قصه...قصه ای که گاهی دیدنش مارو میبره تو دنیای خودمون،گاهی میبردمون به جایی که قبلا بودیم و فراموشش کردیم،،،حسی مثل نوستالژی،واقعه ای قدیمی و خاطره انگیز که از بس غرق چیزای دیگه شدیم فراموشش کردیم و از بس فراموشش کردیم خودمون رو فراموش کردیم و از بس مرض داریم...بالاتر هم گفته بودم!

بذارید تخلیه شم،از این پست دلگیر نباشید!

تیم برتون رو با جانی دپ میشناسم،جانی دپ رو با خاص بودنش! آلیس رو با کارتونش میشناسم،با اون تخم مرغ لب دیوار،کارتونی که هیچوقت هیچ چیزش رو نمیفهمیدم،یه جورایی ازش بدم میومد ولی همیشه نگاهش میکردم...آلیس در سرزمین عجایب رو که دیدم دنیاش واسم عجیب به نظر نیومد،من هنوزم که هنوزه با حیوونا هم کلام میشم،مسحور پر و بال زدن پرنده ها میشم،تا حالا هیچ حیوونی بهم سواری نداده،آقا من یه بار میخواستم سوار خر بشم ولی معصومیت چشماش این اجازه رو بهم نداد...من الانشم دو تا مرغ دارم که وقتی میخوام مورد خطاب قرارشون بدم خانم صداشون میکنم...من توله خرس که میبینم خود به خود یاد جکی و جیل میفتم،من مرغ و خروس که میبینم خود به خود یاد خونه ی مادربزرگه میفتم،من گربه که میبینم خود به خود میشولک صداش میزنم و اگه فرار نکنه ازش میپرسم میخواد بره کجا؟؟من آلیس رو که میبینم از دیدن جانی دپ لذت میبرم،از دیدن نرمال نبودنش لذت میبرم،از اینکه سر میز راه میره لذت میبرم،من وقتی ملکه ی سفید رو میبینم از طرز راه رفتنش لذت میبرم،از چشمای مهربونش لذت میبرم...من دوست دارم وقتی شعر میخونم اشکام سرازیر بشه،وقتی کتاب میخونم بشم شخصیت اول داستان!

من دوست دارم جوری زندگی کنم که خودم میخوام،دوست دارم هرکسی که به من نگاه میکنه قبل از جنسیتم،شخصیتم رو ببینه،به جهنم که بعضیا بهم میگن موزمار!واسه من افتخار نیست که بگم تا حالا به دختری نگاه هرز ننداختم،بابت هم کلامی با دختری دچار فوران احساسات نشدم،واسه من افتخار....

من اینجوریم،آلیس زندگی خودشو میکنه،مسیر خودش رو میره،از رویاهاش میگه هرچند کسی باورشون نکنه...منم زندگی خودم رو میکنم،دروغ گفتن بلد نیستم،بلد نیستم وقتی از کسی خوشم میاد مستقیم به خودش نگم،بلد نیستم وقتی از کسی آزار میبینم نبخشمش،بلد نیستم که خیلی از حرفارو نزنم...بلد نیستم خسته بشم از تعریف دادن هزارباره از دیگران و نشنیدن حتی یک تعریف از خودم...من اینجوری زندگی میکنم،جوری که اطرافیانم از بودن با من لذت میبرن ولی من...لذت اونا برام کافیه!


پ.ن1:بچه که بودم زیاد انشا مینوشتم...انشاهای خوبی هم مینوشتم...انشا که نه،معمولا دروغ مینوشتم...دروغ که نه،همیشه از رویاهام مینوشتم...رویا که نه،از آرزوهایی مینوشتم که دوست داشتم اتفاق بیفتن...نمیدونستم یه روزی نوشته های اینجام هم اسم انشا به خودشون میگیرن!


پ.ن2:تو نظرات پست قبلی کلی سوال ازم شد،کلی جواب دادم...اما دیگه از نظردهنده خبری نشد...حس تعلیقی هست برای خودش!


پ.ن3:حس میکنم دارم یه تغییر اساسی میکنم...واو!

نظرات 4 + ارسال نظر
رها دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:54 http://www.2bareeshgh.blogfa.com

کامل نخوندمتون ولی فکر می کنم وبتون جالب باشه .
[گل]

لطف دارید...:)

ندا سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:06

از اون جایی که نوشته بودی من اینجوری ام..

حس کردم خودم نوشتمش..

..... :)

jiiiiiigh پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:31

می شد حدس زد که این جوری هستی .. در موردش حرف زده بودیم با هم .. از پست جداگونه برای جواب هم کاملا مشخصه .. آره معلومه ..

فیلم و کتاب .. چیزایی که ادمو می تونن ساعتها غرق کنن تو خودشون .. کتاب یه جور .. فیلم یه جور .. هر کدوم با عمق و جذابیت خاص خودش .. که من یکی از هر دوتاش دور افتادم ..

بعدا از تغییر اساسی بنویس برامون ..

راسی ممنون از خصوصی ..

....:)

از نظر من نباید دور افتاد،گاهی وقتا تصمیمای اشتباه بابت غرق شدن بی مورد تو مشکلات هست...همیشه باید به راهی واسه لذت بردن از زندگی داشت،راهی که زندگیمون رو روی روال عادی نگه داره و نذاره زیادی تو فار غم باشیم!

چشم،وقتی فهمیدم حتما مینویسم:))

خواهش میکنم...;)

... دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:39

خیلی خوبه که انسان اون طوری که دلش میخواد زندگی کنه
بهتر از اون اینه که همونی که هستی رو نشون دیگران بدی
من اینم ...
با تمام خوبی ها و بدی هام اینم ...
نمایان کردن بدی ها خیلی بهتر از پوشاندن شون به دروغه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد