جای خالی

وارد یه مرحله از زندگی شدم که دقیقا هیچ فکری درباره ش نکردم...


کم پیش میاد تو شرایطی قرار بگیرم که هیچ تصوری درباره ش نداشته باشم،اما این روزا واقعا فقط داره میگذره...میگذره و منم وقتی اتفاقی افتاد باورش میکنم،بدون هیچ پیش زمینه ی فکری ای!

کلا 33 واحد،به یاری خدا 5 واحد تابستون هم که پاس بشه میشه 28 واحد،بعد از اون هم درس تمام میشه و من حتی فکر نکردم قراره بعدش چیکار کنم؟؟

حتی برای همین الانم هم برنامه ندارم،میدونم دوست دارم یه زبان برنامه نویسی یاد بگیرم،میدونم دوست دارم واسه امتحان هم که شده یه کار کوچولو داشته باشم،میدونم دوست دارم بعضی حرفای نگفته رو برای بعضی آدمای زندگیم بگم،میدونم دوست دارم خیلی کارای دیگه هم انجام بدم ولی کی...واقعا کی؟؟ملاک انتخاب زمان مناسب برای انجام یه عمل رو خیلی وقته یادم رفته!

یکی از رفیقام سربازیه،تا یک ماه دیگه هم خدمتش تمام میشه،یکی دیگه از رفیقام سرش با عشقش گرمه،حالا هرچند تمام موارد باب میلش پیش نمیره...این روزا بی همزبونی من واسم مشکل ساز شده،باز خدا رو شکر یکی دو تا رفیق دیگه از دانشگاه کذایی دزفول واسه خودم پیدا کردم،رفیقایی که یکیشون این روزا واسم خوب همزبونی شده!


بعدش چی؟درس تمام بشه یا سربازی در پیش هست یا درس خوندن ارشد گونه...اما راستش رو بخواید هیچکدوم اینا مد نظر من نبوده،احساس میکنم یه خلا این وسط هست،یک یا چند کار انجام نشده...کارایی که قرار بود تا الان انجامشون بدم اما نتونستم یا شایدم نشده انجامشون بدم!!

نشستم منتظر زمان که بگذره...بدون هیچ برنامه ای!

نظرات 3 + ارسال نظر
jiiiiiiiiiiiiiigh شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:39

خیلی خوبه .. اینکه داری مراحل زندگی تو یکی یکی پشت سر میذاری و براشون برنامه داری .. یهو چشاتو باز می کنی و می بینی تو نقطه ای هستی که راضی ای ازش .. فقط باید تلاش کرد و به هیچ چیز دیگه فک نکرد .. کاری که من بلد نیستم:))

موفق باشی ..

میترسم...همینجور نشستم تا بگذره و ببینم چی پیش میاد:(

آدمای بزرگ همیشه فکرشون مشغوله...شما هم یه نمونه ش.

\-/ ! (] \-/ ]\[ یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:00 http://www.black-and-white1.blogfa.com

به نظرم وقت زیاد هست ... می تونی تمام کارایی رو که دلت می خواست انجام بدی و انجام ندادی و توی یک فاصله زمانی مشخص امتحان کنی اگه که تواناییش رو داری ...‌!!!
هیچی بدتر از راکد بودن نیست ... این که فقط یک جا بشینی و بگی فردا چش می شه ... بدون اینکه براش تلاش کنی !!!

سعی خودم رو برای انجام بهترین ها به کار میگیرم...:)

لیلی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:26

سلام...
بالاخره تو و نورا و ندا رو پیدا کردم

علیک سلام...من که واقعا نمیدونستم باید کجا رو بگردم،خوبه که پیدامون کردی:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد