باطلاق!

دلم لک زده واسه یه برنامه ی مستند،یه چیزی که آدمارو بذاره دور هم تا با هم گپ بزنن و نظراتشون رو منتقل کنن...از هم یاد بگیرن و به نظر هم احترام بذارن!

چه خیالی...



کانال یک پخشش کرد،اسمش تا همین چند لحظه پیش یادم بود ولی ذهن بیمارم بازم فراموشکاری آنی ذاتیش رو ثابت کرد،فقط میدونم مجری خانمش همون دخترک چند سال قبل برنامه ی کبوتر دات کام بود،با اون چشمای باریکش!

موضوع برنامه به نظرم جالب اومد،تو کشوری که آمار و ارقامش بستگی به میل آمارگیر محترم داره استناد به ارقام کار بیهوده ای هست ولی وای به روزی که همین آمار دروغ نشان از یه فاجعه بده،بله عزیز من...طلاق رو که دیگه نمیشه کتمان کرد و بیخیالش شد!


بحث کارشناسی نداریم،نمیخوام بگم جامعه ای که ضمانت ازدواجش مهریه ی سنگین هست بهتر از این نمیشه،نمیخوام بگم جامعه ای که اینقدر دختر و پسرش رو از هم دور نگه میداره که تا به هم میرسن زرتی(!) عاشق هم میشن نباید انتظاری جز عشقای آتشین لحظه ای داشته باشه،نمیخوام بگم مدتهاست ملاک ازدواج تغییر کرده ولی ماها هنوزم دنبال دخترای آفتاب مهتاب ندیده و پسرای زبر و زرنگ و کاری میگردیم و این فقط یه خیال خام هست...نمیخوام از کلی نمیخوام دیگه براتون بگم،فقط میخوام بگم کی گفته طلاق بد هست؟؟؟

آقایون،خانما...گاهی باید رفت! گاهی برای حفظ شان و شخصیت خودمون هم که شده باید ول کنیم،گاهی برای حفظ منزلت وجودی خودمون هم که شده باید بیخیال بشیم،گاهی فارغ از حرف مردم باید از بند رهایی پیدا کنیم حتی اگه آینده ی بهتری در انتظارمون نباشه...گاهی باید جسارت به خرج بدیم و بجای فکر کردن راجع به خاطرات شیرین گذشته به آینده ی تلخ و بی ثمرمون دقت کنیم!


مشکل از جای دیگه ست،مشکل از تمام بی خردی های قبل از ازدواج هست،مشکل از تمام نیست هایی هست که ما پیش از ازدواج،هست تصورشون کردیم،مشکل از تمام این اشتباهاته و یقین بدونید جلوی ضرر رو هروقت بگیری منفعت کردی...جلوی ضرر رو بگیرید و تمامش کنید،فداکاری رو در از بین بردن خودتون معنا نکنید و بدونید در خونه ای که فردی در حال عذاب کشیدن هست،جز فرد عذاب دهنده کلیه ی اعضای خانواده در حال عذاب کشیدن هستن،پس خیال نکنید با حضور به ظاهر فداکارنه تون قراره آینده ی خوبی در انتظار افرادی باشه که دوستشون دارید...رها کنید،مگر چند بار حق زندگی دارید؟؟


پ.ن1:موضوع گسترده ست،اما نظر من چیزی هست که گفتم!

پ.ن2:برگشته بعد از دو دهه زندگی مشترک بهش گفته 2 سالی هست عاشق یه زن مطلقه هستم،،،خاک بر سر من که هنوز پای اون زندگی موندی و اینقدر گدایی عشق میکنی!

پ.ن3:گاهی اوقات از مرد بودن خودم بدم میاد،مدتی میشه به این نتیجه رسیدم زیاد موجودات جالبی نیستیم!

پ.ن4:وای به حالتون اگه از پ.ن3 سو استفاده کنید...:))

نظرات 3 + ارسال نظر
\-/ ! (] \-/ ]\[ چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:07

آره باید رفت اما اگه رفتن حتما یه باید باشه نه لج و لجبازی و سر موضوعات پوچ و به درد نخور ... !!!
مطمئن باش کسی هم که توی یه خانواده باعث رنج و عذاب دیگران می شه از همه بیشتر به خودش فشار میاره !!!
و این فشار بالاخره خودشو نشون می ده ... !!!

+ پی نوشت ۳ رو که خوندم سریع یه چیزی اومد تو ذهنم که بگم ... وی با پی نوشت ۴ زدی تو برجکمان !!!

بله،بله...

اون فردی که عذاب میده خودمختار هست،میتونه عذاب نده تا خودشم عذاب نبینه...اما خب بهرحال هر تنشی به طرفین فشار خاص خودش رو میاره.

+بهرحال مرد هستیم دیگه،نمیشه که بذاریم جلو چشممان حالمان را بگیرید:)

jiiiiigh چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:08

می دونی؟؟ .. جامعه ی ما یه جامعه ی کاملا بیماره .. از هر لحاظی که فکرشو بکنی .. روانی .. فرهنگی .. احساسی .. اقتصادی و....

به نظرت یه نفر می تونه در آن واحد عاشق چند نفر باشه؟؟ .. یا با یکی زندگی کنه ولی با آدمای دیگه هم در ارتباط باشه؟؟ .. این چیزایی که برای خیلی از ما هنوز ارزشه برای خیلی های دیگه تابویی هس که شکسته شده ..

تو همین تهرانش زنهایی رو دیدم که خیلی راحت می گن که شوهرم بهم خیانت می کنه منم بهش خیانت می کنم .. یا شوهرم بهم اهمیت نمیده از لحاظ روحی احتیاج دارم دوس پسر داشته باشم .. شبکه های ماهواره ای هم که تمام موضوعاتش همینه : زن و مردی که ازدواج کردن ولی عاشق یه نفر دیگه میشن .. بعد انگار برای همه هم عادیه این اتفاق و هیچ کس تو این سریالها کسی که داره خیانت می کنه رو زیر سوال نمی بره ..

جالبه که تلویزیون میلی فقط میاد میگه آمار طلاق بالا رفته .. سن ازدواج بالا رفته .. آمار تجاوز و جنایت بالا رفته .. ولی نمیاد موشکافانه برخورد بکنه با قضیه .. سن ازدواج بالا رفته و راه حلشون ازدواج موقته .. آمار طلاق بالا رفته و راه حلشون سخت تر کردن شرایط طلاقه .. تا وقتی با مسائل این جوری برخورد کنن اوضاع همینه که هست ..

پ.ن: ما هم خیلی اوقات از زن بودن خودمون خجالت می کشیم دوست من .. خیلی اوقات هم از انسان بودن خودمون خجالت می کشیم .. کلا اینکه همه مون یه جورایی همدردیم .. :)

میفهمم چی میگی،،،متاسفانه میفهمم!!!!

ندا شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:16

لایک به کامنت نورا...

پ.ن: اما شوما ها بدترین.. هوم.. اره ما هنوز به اندازه بعضی از مدرا - همشونو که نگفتم خب - اونقدر نامرد نشدیم..

لایک به خود نورا خانم:)

ج.پ.ن=بیشین بینیم بابا:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد