تنهاترین ها

زیاد بودن کسایی که آدما رو به چند دسته تقسیم کردن...خب مگه من چیم ازشون کمتره؟؟!

چند وقتیه که...چند وقته؟؟نمیدونم اما بهتره بگم چندین وقتیه که یه موضوع ذهنم رو درگیر خودش کرده...نه بصورت متوالی،اما هر چند وقت یک بار با توجه به شرایط به موضوع فکر کردم و به نتیجه ی جالبی رسیدم!

جدای از تمامی آدمایی که دور و بر ما هستن و هر کدوم به شکل خاص خودشون تنها،دو دسته از این آدما به نظر من از بقیه ی آدما تنهاتر هستن:

1-دلقک ها

2-سنگ صبورها


دسته ی اول کارشون معلومه،میگن و دیگران رو با گفتار و حرکاتشون به خنده میندازن و گاهی وقتا دور و برشون اینقدر شلوغه که پیدا کردنشون تو جمع مشکله...

دسته ی دوم شنونده های خوبی هستن،عملا وقتایی که اطرافیانشون مشکل دارن میشن پناهگاه اونا و میشنون و میشنون و میشنون...طرف مقابلشون میگه و میگه و این سنگ صبورها هرقدر هم که نخوان خودشون رو درگیر ماجرا کنن بازم ته تهش خودشون میمونن و یه دل پر از غمباد!


جالبه نه؟این دو دسته طبق قاعده نباید احساس تنهایی بکنن چون همیشه کسی هست که به حرفاشون بخنده و همیشه کسی هست که نیاز داشته باشه برای دیگران درد دل کنه اما چرا؟چرا از تنهاترین تنها های روزگارن؟


موضوع ساده ست،کسی که کارش خندوندن دیگران هست،تا وقتی اطرافش شلوغه که کارش رو درست انجام بده،،،بعبارتی تا وقتی دورش شلوغه که دیگران رو میخندونه اما...امان از روزی که دلقک جمع دلش پر از غصه باشه،اونوقت دیگه حرفی نداره که دیگران رو بخندونه و دلقکی که نتونه کسی رو بخندونه یعنی کارش رو بلد نیست انجام بده...و دیگه کسی دور و برش نمیاد!

سنگ صبور چطور؟...یه سنگ صبور که کارش شنیدن غصه های دیگرانه حق صحبت کردن نداره! چه معنی میده که سنگ صبور بخواد برای دیگران درد دل کنه؟؟اصلا مردم میان سراغ سنگ صبور که حرفهای دلشون رو بزنن و غصه هاشون رو تو دل سنگ صبور خالی کنن،،،معنی نمیده سنگ صبور بخواد از غصه هاش برای کسی بگه! پس کسی نزدیک سنگ صبوری که بخواد برای دیگران درد دل کنه نمیشه!


من هر دو خصوصیت بالا رو دارم...


پ.ن1:دوستای صمیمیم به جای خود،جونم رو هم براشون میدم اما دلم میسوزه برای خودم...چون وقتم رو صرف خیلیا کردم که ذره ای برام ارزش قائل نبودن!

پ.ن2:از من دلقک سنگ صبور به شما نصیحت...نه دلقک باشید نه سنگ صبور،چون جز خرد شدن غرورتون چیزی عایدتون نمیشه!

نظرات 5 + ارسال نظر
ندا پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:49

چقدر جالب که حس می کنم واقعا منم همین دوتا خصوصیت ُ دارم..
مخصوصا بیشتر دومی..که البته سخت تره..

چون یه دلقک شاید راهی پیدا کنه دوباره بتونه همه رو بخندونه اما یه سنگ صبور..

گاهی دلش می ترکه از این همه ی غصه ای که هم خودش داره و هم دیگران..

بزرگترین مشکل هر دو حالت اینه که دیگران خیال میکنن نباید غصه داشته باشی...

\-/ ! (] \-/ ]\[ جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:30 http://www.black-and-white1.blogfa.com

همیشه گفتم خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است ... !
منم جزو دسته اولم که همیشه سعی می کنه دیگران و بخندونه ولی تو خلوت و تنهایی خودش هیچ وقت خندون نیست ...

اما سنگ صبور نیستم ... ینی امیدوارم که نباشم !!!

"هیچ وقت خندون نیست"...واقعا که تو خلوت خودمون خندون نیستیم،هیچ وقت!

میم مثل من دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 http://saniyeha71.blogfa.com

واقعا اینی که گفتیدو قبول دارم..
مخصوصا دسته ی اول

دلقک ها تنها ترینن رو زمین..

شکسته بال یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:39 http://manodelamtanha.blogsky.com

سلام آقا ناصر
تا حدی خوندم مطلباتون رو
برام جالب بود
پیش منم بیاین

... سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:24

من جزء دسته دومم
سنگ صبورها ...
باهاتون کاملا موافقم ...
وب قبلیم رو که داشتم
هیچ کس به اسم اصلیش لینکم نمی کرد
یکی به اسم سنگ صبور لینک می کرد
یکی به اسم صندوقچه ی رازها
و .....
تا یه کلمه از ناراحتی هام می نوشتم
همه می گفتن چرا ناراحتی
چرا این طوری می نویسی
و.....
دیگه وبم رو دوست نداشتم
بهم آرامش نمی داد
چون باب میل دیگران بود
چون چیزهایی که اونها دوست داشتن رو می نوشتم...
متاسفانه...
شاید برای همینه که الان اینی هستم که نباید باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد